پیرهن اگر تو باشی می پوشمت
عطر اگر تو باشی می زنمت
شعر اگر تو باشی می خوانمت
تو نه شعر باش و نه عطر
پیراهنم باش بگذار بپوشمت
بوی عطر شود و حالم شعری سپید
بگذار سروده شویم به عشق و حالمان چاپ شود
در کتابی به نام دختری که دیوانه تو بود
:: برچسبها:
شعر,
|